به نام خالق بی همتا میخواهم از بزرگ مردی گویم که کل وجودم را احاطه کرده است از مردی گویم که معرفت و مردانگیش ثابت شده است مردی که همه ی لحظه ها و شادیهایش را وقف من کرده از کسی که خسته از کار روزانه شتابان به سویم می آید و مرا در آغوش میگیرد و لبخند میزند و مرا می پذیرد از اسطوره ای گویم که باب میل من رفتار میکند از کسی که تاب نگرانی و ناراحتی من را ندارد و بی ریا به من محبت میکند از کسی که شیفته ی اویم و تاب بی تابی او را ندارم و زندگی و لحظه های پر از عشق و آرامشم را مدیونش هستم و تنها مأوای من آغوشش است... همدمم از هر کجای سرای دلم گویم نام تو بر زبانم جاری می شود مانند اقیانوسی بی انتها و دریایی بی کران ،تو مرا غرق خود کردی ای همه ی وجود و فکر و ذهنم دنیای من دنیا بدون وجود تو دچار وارونگی است و معنا و مفهوم خود را از دست داده است ای معشوقه ی عاشق من شعله های جاودان عشق را هر لحظه در چشمانت می یابم شعله های پرفروغی که به من امید و زندگی می دهد همسر خوبم امشب باید کنارت بودم نه در حسرت گرفتن دستهای گرمت دستان من یخ میزنند امشب و حتی با هرم نفسهای بی رمقم هم ذوب نمی شوند وجودت مایه آرامش است برای وجود بی قرار و پر بهانه ی من چقدر دلم بهانه میگیرد امشب پاسخی برایش ندارم و تنها دیدارت را به آن وعده می دهم و با ندای دیدارت دوباره قلبم میکوبد انگار تا بحال تورا ندیده ام، این روزا تورا قدرتمندتر میابم مرد تر و قوی تر از گذشته و هر لحظه بخاطر داشتنت به خود می بالم و غرق در رویاهای قشنگم می شوم... رویاهایم که در خیالت هست؟؟؟؟ همان رویاها و آرزوهایی که در کنار تو سپری می شود بعید میدانم از خاطرت دور بماند! آرزو ی قشنگی میکنم در این شب قشنگ و توهم بامن هم نوا شو... آرزو میکنم ... خدایااا... با اشک و آه می نویسم و خودت شاهد اشکهای بی قراری من هستی...خدای من تولد سال بعد و کنارش باشم و احساس قشنگمو تو گوشش زمزمه کنم توام دعا کن همسر دل پاک من تو زیباترین لبخند خدایی که امروز شکفتی چشمانت را بگشا ای همه ی چشم و امید من و بدان کسی انتظار این را می کشد تا به تو بپیوندد و تو را دریابد چقدر خون و دل میخورم در یک دنیای ناشناخته و میدانم لحظه بدنیا آمدنت هم تنهایی برایت جشن گرفتم و به خود امید همیشه در کنارت بودن را دادم ،امروز که متولد شدی نمی دانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی می شوی که دنیایش با تودنیاست و فقط در کنار تو آرام و بی دغدغه است. حال بیا در همین حال و هوای احساسی دستانت را به من بده تا قلبت را محکم در آغوش بگیرم تا احساس مرا دریابی دلم یک شب تنهایی میخواهد با یک عالمه دستهای تو در گوشه کنارهای آغوش گرم تو.. چه شب شیرینی است نه؟؟ آغاز نفس کشیدن و بودنت بزرگترین شب دنیاست امشب شبی که خداتورو به من هدیه داد خدایا احسنت احسنت این بهترین بنده ی توست ممنونم بخاطر هدیه ی بزرگ زندگی...امیرم تو هیچ کم و کاستی نداری برای همه دنیای من بودن امشب شب عجیبیه ستاره های دنباله دار آسمون و پر کردن و شهابها خودشونو دارن به زمین میرسونن چه اتفاقی افتاده؟؟؟ چه کسی به زمین اومده؟؟؟ آخه چی شده؟؟؟ چرا فرشته ها بی قرارن؟؟ چرا زمینیا جشن گرفتن؟؟؟ خدایااااااا یه فرشته از آسمون فرستادی برام همسر بی نظیر من توولدت مبارک.................. مرد من احساس بی کران من فدای لحظه لحظه های نفس کشیدنت
سایه ات بالای سرم جاودان و همیشگی
دوستت دارم
همسرت:حمیده
+نوشته
شده در چهار شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت22:4;توسط hamide; |
|
بنام پروردگار یگانه هستی بخش چقدر بی تابانه و پرشورم وقتی با تمام وجودم حس میکنم تو حاکم قلب من شدی تو روح و مغز مرا فتح کردی تو اعتصاب عشق کردی در رویاهای من... وقتی به وجود و مردانگیت می اندیشم مغزم ذوب می شود و بی اختیار ضربان قلبم وجودم را فرا میگیرد وقتی نامت را در قلبم تکرار میکنم نام زیبایت ضربان قلبم میشود امیر و حاکم قلب بی قرارم چقر خوب است حس تورا داشتن و در کنارت زیبا و آرام زیستن.. نمی دانی که چقدر بی تاب و پرهیجانم و برای دیدارت ثانیه شماری می کنم زمانی که به لحظه دیدار نزدیک می شوم دلشوره ی عجیبی وجودم را فرا میگیرئ و انگار اولین لحظه ای است که می خواهم تورا ببینم و دلم عاشقانه به سویت پر میکشد... چه حس محشری است وقتی دست و پایم میلرزد وبه چشمان پر از عشقت خیره می شوم همان چشمانی که مرا مجذوب خود کرد و قلبم را عاشق...چشمانی که محراب قلب من است و به من نوید آرامش میدهد از وجودت میگویم از وجود پر مهری که با همه ی سختی ها و دشواری ها دست و پنجه نرم میکند و به جرات میگویم شهامت و مردانگیت ستودنی است و من شیفته ی بزرگواری و شجاعتت هستم دیگر از کدامین جملات و احساس قلبم بگویم تا دستانت را بالا ببری و تسلیم شوی که من عاشقترینم؟؟؟؟؟؟؟ از شبهای دلتنگیم بگویم که خدا را به عظمت و جلالش سوگند می دهم و با تضرع التماسش را میکنم و عاشقانه تورا ازش طلب می کنم و آنقدر صدایش میکنم تا نگاهم کند با اشکهایم که بی اختیار روی گونه هایم سر میخورد ازاو میخواهم تا دستهانم را بگیرد و لحظه های بی تو بودن را پایان دهد چقدر دلشوره دارم برای خوابیدنت برای تنها بودنت برای دردهایت برای همه ی غمهایی که از من میپوشانی و دم نمیزنی برای مهربانیت چقدر غصه میخورم وقتی نیستی چقدر اشک میریزم چشمانت پر از غم می شود دلم تاب نمی آورد وقتی خنده روی لبانت جای نمیگیرد همه ی آن لحظه ها در دلم تند تند خدارا صدا میزنم و باز هم نشان می دهد که بهترین تکیه گاه ماست.... خدایا شکرت ممنونم بخاطر لطف و محبتای بی انتهایت از رویایم بگویم رویاهای قشنگی که در همه ی لحظه هایش حضور داری و پشتیبانم هستی رویاهایی که تنها شریک و همیار زندگیم هستی ثانیه هایی که کنار تو سپری می شود و من غرق در خوشحالی و آرامشم چقدر لحظه هایم تورا کم دارند...چقدر از لحظه هایی که بی تو نفس میکشم متنفرم لحظه هایی که بی انگیزه و با آه سپری می شود.. از دنیایم بگویم دنیایی که فقط تو در آن جای داری و کس دیگری را جز تو نمی بینم ... این همه گفتم و گفتم تا دستانت را بگیرم و عاشقانه بر آن بوسه زنم و در گوشت زمزمه کنم روزت مبارک همسرم... روزت مبارک امیر من ،امیرالمومنین نگهدارت باشد و سایه ی مهرت بالای سرم به حق همین روز عزیز... به امید آن روز که شبهایم را بین بازوان مردانه ات سحر کنم... بابا محمود عزیزم پشت همین تریبون می خوام روزتو تبریک بگم میدونم که نمیدونی و نمیخونی اما دلم خیلی می خواست که بهت تبریک بگم "روزت مبارک" همسر مهربونم ،امیرم ،خیلی دوست دارم حمیده
+نوشته
شده در جمعه 3 خرداد 1392برچسب:, ;ساعت14:32;توسط hamide; |
|